«طلبه شهید: محمد ابوطالبی» به جای وصیت‌نامه عنوان می‌گردد:
1- می‌گفت: غیبت‌کننده و کسی که به غیبت گوش می‌کند هردو گناهکارند و از هرکس که به این گناه آلوده بود بیزاری می‌جست.
2- یکی از اقوام به او گفت: محمّد جان تو دیگر نمی‌خواهد به جبهه بروی، تو به اندازه سهمت به جبهه رفته‌ای. محمّد گفت: مگر اسلام را قسمت کرده‌اند که من به سهمم جبهه رفته‌ام.
3- محمّد از وقتی به جبهه می‌رفت، دیگر در رختخواب استراحت نمی‌کرد و بر روی زمین می‌خوابید و می‌گفت: باید بدنمان را به خاک عادت دهیم.
4- محمّد همیشه می‌گفت: دنیا راهی‌است باریک و جایی است تاریک.
5- در دوران کودکی، محمّد به‌طور مداوم مواقع اذان به پشت‌بام منزلشان می‌رفت و اذان می‌گفت.
6- در آخرین دیدار محمّد تسبیح خود را به مادر داد و گفت: ذکر خدا بهترین ذکرهاست.
7- به مادر گفت: اگر من برنگشتم صبر داشته‌باش و یاد خدا را هرگز فراموش نکن.
8- در آخرین دیدار محمّد به خانواده گفت:اگر تا ده روز قبل از عید از جبهه آمدم که هیچ، و اگر نیامدم جنازه‌ام را می‌آورند. سپس محمّد با دست به قلبش اشاره کرد و گفت: بچه‌ها یک چیز به اینجا می‌خورد و من کیف میکنم!
انشا الله بعد خاطراتی که تا به امروز نهفته در سینه دوستان و نزدیکان شهید بوده را بازگو میکنیم.
یا علی
آل سعود تو چه مذهب گرفته ای با حکم کی تو به بحرین رفته ای
تو دشمن خدا و رسولی به روزگار با شیعیان آل علی تو مکن جفا
ظلمی که تو به مردم بحرین کرده ای در روز حشر جواب خدا را چه میدهی
ای بی ادب تو چرا به بحرین رفته ای گویند تو خراب کرده ای تو ،عزاخانه حسین
گر نیستی تو دشمن شیعه به روزگار با حکم کی تو مسجدشان را ،کنی خراب
شرمی کن از و خدا و مکن بیش از این خطا تو دشمن خدا و رسولی به روزگار
قدرت بکن حواله او را به هشت و چهار(12امام) رو توبه کن به درگاه حق کارتو خطاست
قدرت بخوان تو مدح علی را به افتخار چون او امام اول توست ، باشد افتخار
بر گو تو نام علی را به صد شعار چون او بود پناه تو در روز بی شمار
گو یا علی و مخور غم ز روزگار هستم غلام تو ای شاه تاجدار
آقا بکن تو پیرو خود این حقیر زار تا من کنم عبادت حق را به افتخار
یا رب مکن جدا تو مرا از علی و آل چون او بود امام بر حق و دارم من افتخار
قدرت بخوان تو نام علی را به صد شعار چون می کند علی به شیعه خود دائم افتخار
باشد علی امام من و دارم افتخار دستم به دامن تو ایاشاه با وقار
ردم مکن ز درگه خود یا علی مرا دارد امید قدرت از این بارگاه تو
بنما طلب مرا تو به دولت سرای خود کن قسمتم زیارت خود یا علی مرا
دارم امید آنکه بیایم حضور تو گویم سلام من به تو یا مرتضی علی
دست مرا بگیر که در مانده ام علی دارم امید آنکه شوی شافعم علی
قربان بارگاه و صحن سرای تو یا علی بر گو کجاست مهدی موعود یا علی
آقا بگن دعا تو برای ظهور او فرزند با وفای تو می باشد ای علی
جان می دهند به خاک یمن شیعیان تو بنما تقاص شیعه خود را تو در یمن
بنما نظر تو به بحرین و شیعیان جان می دهند به راه خدا شیعیانتان
بنما نظر به مردم لیبی تو یا علی چون می کشند مرد و زن و کودکانشان
یا صاحب الزمان تو بشو دادخواهشان چون می کنند دفاع زاسلام و حق شان
آل سعود تو چه مذهب گرفته ای با حکم کی تو به بحرین رفته ای
تو دشمن خدا و رسولی به روزگار با شیعیان آل علی تو مکن جفا
ظلمی که تو به مردم بحرین کرده ای در روز حشر جواب خدا را چه می دهی
ای بی ادب چرا تو به بحرین رفته ای گویند خراب کرده ای تو عزاخانه حسین
گر نیستی تو دشمن شیعه به روزگار با حکم کی تو مسجد شان را کنی خراب
شرمی کن از خدا و مکن بیش از این خطا تو دشمن خدا و رسولی به روزگار
قدرت بکن حواله او را به هشت و چار رو تو به کن به درگه حق کار تو خطاست
اوباما ظلم و جفا دگر بس است بیشتر از از این جفا نکن
تومیان فاضلابی خودتا ولو نکن
حرفی از دموکراسی از دهنت بیرون نکن
همه دنیا می دونند تو حیوونی خود را آدم حساب نکن
چی چی از ملت ایران تو میخای زبانت و دراز نکن
اوباما بیشتر از این دهانتو گشاد نکن
ملت ایران بیدارند همشون خود را دگر رسوا نکن
اگه مردی اوباما زودتر برو خودکشی کن
اوباما ملت ایران را دگر تهدید نکن
تو که غرق فاضلابی خودتا ولو مکن
اوباما از دهنت حرف زیاد بلغور نکن
ملت و سپاه ایران همشان با لشکرش مبارزند
اوباما در همجا با دُم شیر بازی نکن
اوباما بیشتر از این تو در عراق جفا نکن
اوباما ملت افغان همشان مسلمانند جفا نکن
اوباما اگر یهودی صفتی خدا نگفت جفا بکن
اوباما می تو نگفتی که ننم مسلمونه
اوباما جونی ننت خودتا آدم حساب نکن
ملت دنیا همه برادرند آنهارو تو جدا نکن
قدرتا در همجا خدا از خود جدا نکن
دست خود زدامن حجت حق رها نکن
رهبرت خامنه ای در همجا دعا بکن
از هدف های خمینی همجا دفاع بکن
یا علی عشق تو را دارم به دل
چون ندیدم روی ماهت یا علی باشم خجل
بازگویم من غم مظلومیت را یا علی
با چه جرئت ابن مجلم زد به فرقت تیغ کین
رو سیه شد ابن ملجم آن لعین ابن لعین
ای خدا رحمت به روح شاه مظلومان علی
کز جفای ابن ملجم شاه خوبان شد شهید
شیعیانت تا ابد لعنت کنند بر آن لعین
بی حیاتر کس ز ابن ملجم بی دین ندید
فرق آن شاه عدو کش را درید
لعنت حق بر یزید و ابن ملجم آن لعین
هر دو باشند دشمنان شاه دین
لعنت حق بر یزید و شمر ملعون لعین
شمر ملعون سر جدا کرد از حسین ابن علی
ای خدا لعنت به شمر و خولی و آل یزید
شد مهیا بر اسیری زینب زهرا یقین
رفت اندر قتلگاه زینب ببوسد شاه دین
شمر ملعون کی گزارد یا اخا زینب عزاداری کند
میروم ناچار اینک از سر نعشد برادرجان ببین
میزند شمر لعین با تازیانه بر سرم اینک ببین
میبرندم با اسیری سوی کوفه یا اخا نزد یزید
میکنم رسوا یزید و آل بوسفیان برادرجان ببین
گویم ای ظالم مگر ما آل پیغمبر نمی باشیم یزید
عطرت خود را تو پشت پرده پنهان کرده ای
با چه حکمی ای یزید ما را تو در کاخ ستم آورده ای
ما که پیروزیم به حکم آیه قرآن یزید
تو شدی رسوای عالم ای یزید
چشم خود واکن یزید اینک حقیقت را ببین
چوب کین بردار از لبهای مظلومان حسین
چون تلاوت می کند قرآن حق را ای یزید
چشم خود را واکن ای ظالم حقیقت را ببین
بیش از این ظالم در این کاخ ستم ما را مبین
بشنو از گوش کرت آن صوت قرآن را یزید
کی شدی غالب تو بر این سر حقیقت را ببین
ای خدا لعنت برآن قاتل که آن رأست برید
ای خدا لعنت به شمر و خولی و فرمانده شان یعنی یزید
ای خدا لعنت بر آن قاتل که آن رأست بریده
چشم خود واکن یزید اینک حقیقت را ببین
ای خدا لعنت به شمر و خولی و فرمانده شان یعنی یزید
مزن چوب ای یزید بر این لب و دندان که زد بوسه
محمد جد او باشد که می بوسید این لبهای خشکیده
مگر ظالم نمی دانی که این سر داغ عباس و علی اکبرش دیده
مگر ظالم نمی دانی که این سر داغ عباس و علی اکبرش دیده
مگر ظالم نمی دانی که آن سر داغ اون و جعفرش دیده
مگر ظالم نمی دانی که این سر داغ طفل اصغرش دیده
مگر ظالم نمی دانی که این سر داغ هفتاد و یکی را سر جدا دیده
مگر ظالم نمی دانی که این سر بر سر نی صوت قرآنش چه غوغا کرد
حسین با این شهادت دین جدش را خوب احیا کرد
مرخص کن یزید ما را از این کاخ ستم آخر
نمی ترسی تو از جد حسین آن زاده زهراء
چرا بسته ای به یک ریسمان یتیمان حسین آخر
نترسیدی تو از جد حسین ، ای بی حیا کافر
رقیه در خرابه ای خدا خواب پدر دیده
چه گوید عمه اش زینب به آن طفل ستم دیده
ندارد طاقت دوری که او رنج سفر دیده
یزید بی حیا رأس حسین بر او فرستاده
رقیه می کند با سر وداع ، گوید ای بابا سرت را کی جدا کرده
کدامین ظالمی بابا مرا از تو جدا کرده
کدامین ظالمی بابا سرت از تن جدا کرده
نمی پرسی چرا بابا تو حال عمه ام زینب
که او در این سفر بابا بسی ظلم و جفا دیده
سرت بالای نی با صوت قرآن خواندنت دیده
پدر از ناقه اشتر فتادم بر زمین و عمه ام دیده
چرا بابا نمی گوئی سخن با من تو در این کنج ویرانه
مرا عمه نوازش کرد و او زد بر سرم شانه
سراغی از تو ای بابا گرفتم عمه ام گفتا
رقیه غم مخور عمه که بابایت سفر رفته
چرا قدرت نمی گریی تو بر آن طفل سه ساله
که او در آن خرابه یک شبی خواب پدر دیده
قدرت الله ابوطالبی
میلاد حضرت امام علی (علیه السلام)
در سیزدهم ماه رجــــب غوغا شد از فاطمه بنت اسد به،چه گلی پیدا شد
گویا که تولد علـــــــــــــی برپا شد در بیت خدا نطق علی گویا شد
از مقدم او خانه حـــق زیبا شد با اذن خدا لسان او گویا شد
درروی زمین عیش و طرب برپا شد چون حامی دین مصطفی ظاهر شد
از مقدم او زمین، گل ریحان شد از عشق علی بلبل عجب خوش خوان شد
در دامن فاطمه علــی خندان شد از عشق علی مادر او گریان شد
بر دامن فاطمه ، علی خندان شد از شوق علی بلبل عجب خوش خوان شد
با اذن خدا فاطمه از بیت خدا بیرون شد با آمدن علی منافق گم شد
قدرت از عشق علی هر دو لبش خندان شد
بسم الله الرحمن الرحیم
احمدی نژاد قهرمان تو پیرو ولایتی
احمدی نژاد قهرمان تو نور چشم ملتی
احمدی نژاد قهرمان تو نور چشم رهبری
احمدی نژاد قهرمان تو واقعاً دلاوری
احمدی نژاد قهرمان خوش آمدی به اصفهان
ما مردمان اصفهان حمایتت می کنیم
احمدی نژاد قهرمان تو در جهان دلاوری
تو بهر ملت عزیز در همجا تو یاوری
چون که تو با صداقتی تو قلب ملت جا داری
احمدی نژاد قهرمان تو نور چشم رهبری
احمدی نژاد قهرمان تو پیرو ولایتی
خدا هدایتت کند تو مالک و ابوذری
برای ملت عزیز تو از همه عزیزتری
ملت با رای خود تو را عزیز و قهرمان کند
دشمن و بدخواه تو را انشاء الله سرنگون کند
رئیس جمهور مملکت تویی ، خدا قبول کند
دستان بدخواه تو را، خدا کند که رو کند
قدرت که نیست کاره ای، بهر شما دعا کند
قدرت الله ابوطالبی
